متن زیر بخش هایی از یک میزگرد قبل از انتخابات در رجانیوز است که به دلیل اهمیت تقدیم خوانندگان می شود:
کوچکزاده: چیزی که الان یادم میآید، رفتاری است که بین برخی نمایندگان جاری و متداول است و اصلاً پنهان هم نمیشود، بلکه بسیار علنی است و شاید بعضی وقتها با افتخار هم مطرح میشود که مؤثر بودن طرح نظارت بر نمایندگان را بهشدت تحت تأثیر قرار میدهد و آن دخالت در عزل و نصب افراد در دستگاههای اجرایی است، یعنی وقتی نمایندهای ـعموماً هم در حوزههایی غیر از تهران یا شهرهای بزرگ ـ انتخاب میشود، اولین وظیفه خودش را این میداند که در حوزه انتخابیه خود به مسئولین اجرایی دستور بدهد و تحمیل کند که فرضاً مدیرکل ارشاد چه کسی باشد. مدیرکل معدن و صنعت چه کسی باشد، مدیرکل آموزش و پرورش چه کسی باشد. این یکی از مسائل جاری بین اکثریت نمایندگان حوزههای انتخابیه غیر از شهرهای بزرگ است.
طبیعی است وقتی کسی در عزل و نصب فردی مؤثر و دخیل است، دیگر نمیتواند به شکل کامل و صحیح نظارت بر عملکرد او داشته باشد و هر جا ضعف و اشکالی هم به وجود بیاید یا درصدد پوشاندن آن برمیآید و اگر آن فرد بدون هماهنگی با این نماینده مرتکب خلاف و خطایی بشود، زبان نماینده برای اعتراض بسته است، چون خودش در نصب او دخالت داشته و تأثیرگذار بوده است. به نظرم این یکی از معضلاتی است که باید بهشدت برایش فکری شود و از آن جلوگیری به عمل بیاید.
رسایی: یکی از اشکالات و کمبودهای قانون اساسی ما این است که در قانون اساسی ما برای همه نهادها و دستگاهها جایگاه نظارتی قرار داده شده، حتی رهبری، اما برای عملکرد شخصی نمایندگان مجلس ـو نه مصوباتشان که جایگاه نظارتی شورای نگهبان هستـ در طول چهار سال، هیچ نهاد نظارتیای پیشبینی نشده! البته شورای نگهبان بعد از 4 سال میتواند اعمال نظارت کند، ولی در طول 4 سال اگر معلوم شود که نمایندهای از روز اول شرایط لازم را نداشته، واقعاً قانون در موردش ساکت است که آیا این نماینده باز هم باید نماینده بماند یا باید او را استیضاح کنند؟ هیچ چیزی پیشبینی نشده است. با اینکه شرایط رسیدن فردی مثل رهبری به جایگاه رهبری زمین تا آسمان با شرایط نماینده شدن فردی مثل من متفاوت است. شرایط نماینده شدن سن است و تخصص و مدرک و امثالهم، شرط رهبری تقوا و عدالت و فقاهت و شرایطی از این قبیل است که بسیار سخت است، اما برای رهبری یکسری اهرمهای نظارتی پیشبینی شده، ولی در مورد نمایندگان پیشبینی نشده است. چرا رهبر انقلاب در این زمینه تذکر دادند؟ اولاً این مطالبه رهبری در دورههای دیگر هم بوده و در طی 4 سال گذشته، هر بار که خدمت رهبری رفتیم، ایشان تذکر دادهاند که نمایندهها در مناسباتشان رعایت کنند.
دورههای قبل را هم نگاه کنید، به صورت عمومی بوده، اما چه میشود که رهبر انقلاب، این بار بهطور خاص و گستردهتر و عینیتر دست روی موضوع میگذارند؟ این نشان میدهد که در مجلس هشتم روند به شکلی بود که ایشان را مجبور و ملزم کرد که برای جلوگیری از برخی از مفاسد، یک مطالبه علنی را مطرح کنند. البته بخشهایی از سخنرانی حضرت آقا در سال 89 با صلاحدید بیت رهبری به صورت عمومی و در رسانهها پخش شد. رهبر انقلاب به موارد و مصادیقی اشاره کردند که من میدانم در میان نمایندگان اتفاقاتی از این دست افتاده، زدوبندهایی از این دست صورت گرفته. اینها همه حکایت از این میکرد که باید اصل نظارت بر نمایندگان انجام بگیرد و این سابقه هم داشته و در مجلس هفتم، نمایندگان طرحی را تهیه کرده بودند، اما این طرح به سرانجام نرسیده بود.
به این نکته هم اشاره کنم که ما خدا را شکر میکنیم که مواضعمان با مطالبات رهبر انقلاب تطبیق میکند. در خرداد 89 که رهبر انقلاب در دیدار با نمایندگان مطرح کردند، در اردیبهشت خود من در مجلس در این باره نطق کرده بودم و در آن نطق به این موضوع اشاره کرده بودم که مجلس زمانی میتواند نظارت شفاف بر جاهای دیگر داشته باشد که اول خودش شفاف شده باشد و ما تا خودمان اقدام به شفافیت خودمان نکنیم و بر خودمان نظارت نداشته باشیم، جاهای دیگر را نمیتوانیم به شفافیت وادار کنیم.
کوچک زاده: یکی دیگر از دستگاههای نظارتی که زیر نظر مجلس هستند، دیوان محاسبات است. من با تجربه دو ساله خودم عرض میکنم. در دیوان محاسبات متأسفانه به نحوی عمل کردهایم که قضاوتها و عملکردهای دیوان محاسبات تحت تأثیر اغراض سیاسی قرار گرفته است و به این شکل به نتیجه مفید به حال مملکت نمیرسیم. همین الان سوابق و تخصصهای کسی که در ریاست این دستگاه انجام وظیفه میکند، چیست؟ شاید با بحثهای این روزهای جامعه تناسب داشته باشد. بنده اصلاً قصد دفاع از فرد منصوب شده بر سازمان تأمین اجتماعی را ندارم. بحث این ایرادهاست، یعنی اگر ایرادی برای کسی موجه است، باید برای همه موجه باشد. گفته میشود چون این فرد منصوب، سوابق تحصیلی و تخصصی حقوقی و قضائی دارد، به درد دستگاهی که کار مالی چند هزار میلیاردی میکند، نمیخورد که ما هم این مساله را تایید می کنیم. اما ما سئوال میکنیم که دکترای رئیس فعلی دیوان محاسبات مگر جغرافیا نیست؟ فوق لیسانس جغرافیا چه ربطی به دیوان محاسبات دارد که میخواهد بر چند هزار میلیارد بودجه کشور نظارت و آن را بررسی کند؟! اتفاقاً در این مورد، حرف درستی زده میشود، ولی ما میخواهیم بگوییم که بالاخره رئیس فعلی دیوان محاسبات، شاید به دلایل دیگری ، رئیس دیوان محاسبات شده است. درست است که مجلس رأی میدهد، ولی با ما که در مجلس هستیم بهتر می دانیم چگونه این انتخاب صورت گرفته و ایشان با چه مکانیزمی رئیس دیوان محاسبات شده است.
در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم شاهد بودیم که قبل از انتخابات مسئلهای مطرح شد و بعد از مطرح شدنش هم دیوان محاسبات بر آن صحه گذاشت و آن گم شدن یک میلیارد دلار درآمد نفتی بود. بعد هم معلوم شد که حرف بیپایه و اساسی بوده. این از کجا بیرون آمد؟ رئیس دیوان محاسبات در آن روزها تذکرات متعدد از برخی از نمایندگان از جمله خود بنده گرفت که شما چرا گزارشی را که هنوز دادستان یا دادسرای دیوان برایش دادخواست صادر نکرده و هیئتهای مستشاری دیوان رسیدگی نکردهاند، رسانهای کردید؟ آلوده شدن دستگاههای نظارتی به اغراض سیاسی موجب عدم کارآمدی آن دستگاه نظارتی میشود.
رسایی: مجلس در طول چهار سال دوره هشتم بیش از اینکه در راستای وظیفه ذاتی خودش از این قدرت نظارتیاش استفاده کند، در راستای منافع سیاسی این کار را کرده که برخی از مواقع درست بوده و با واقعیتها تطبیق میکرده و در بسیاری از موارد هم بر اساس کش و قوسهای سیاسی بوده.
برخی از فسادها در مجلس از همان ابتدا در روابط رئیس مجلس با نمایندهها شکل میگیرد، یعنی کسانی که میخواهند رئیسمجلس شوند، برای اینکه دل نماینده را به دست بیاورند، برخی از مواد قانونی نظارتی را رها میکنند. نمونه بگویم. در قانون، قبل از طرح نظارت بر نمایندگان، یکی اصل 90 بود که ما میتوانستیم به وسیله آن بر نمایندگان نظارت کنیم، یکی هم آئیننامه داخلی مجلس بود. آئیننامه داخلی مجلس یک بعد نظارتی بر خود نمایندهها دارد، البته نه بر مسائل زدوبندی یک نماینده.
چه جوری میشود که نظارت اتفاق نمیافتد؟ مثلاً در مورد تأخیرها، غیبتها، در آئیننامه برای اینها راهکار پیشبینی شده، ولی به آنها عمل نمیشد، چرا؟ چون آن کسی که به عنوان هیئت رئیسه آن بالا نشسته، برای استمرار حضورش در آن جایگاه به رأی این نماینده نیاز دارد و حالا اگر بخواهد به این آئیننامه عمل کند، باید با این نماینده برخورد کند و به او تذکر بدهد. ما همین الان در آئیننامه داریم تذکر کتبی، اعلان در مجلس که هیچوقت عملی نشد. در مجالس قبل هم همینطور بود.
اینکه میخواهم بگویم شاید تعدادشان به اندازه انگشتان دو دست هم نرسد، اما در شأن نهادی مثل مجلس نیست که نمایندگانی داشتیم که در مجلس حضور نداشتند و پیگیر زدو بندهای مالیشان بودند ـ اینکه میگویم به خاطر این است که اطلاع دارم که اینگونه بود ـ و دوستانشان در مجلس کارت حضور و غیاب آنها را میزدند، یعنی طرف در مجلس نبود، ولی کارتش سبز بود. اتفاقاً یکی از آنها در 25 خرداد جزو نمایندگان اصولگرایی بود که خودم دیدم که داشت قاتی راهپیمایان توی میدان آزادی میرفت و دستش را هم به نشانه پیروزی بالا آورده بود و در واردات خودرو، کاهش تعرفههای خودرو و زدوبندها هم نقش جدی داشت. اساساً یکی از دلایلی که رهبری به طرح نظارت اشاره کردند، یکی هم همین طرح کاهش تعرفه خودرو بود. هیئت رئیسه به این موارد عمل نمیکند.
در جای دیگری سنت نادرستی در مجلس باب شد به نام تذکر شفاهی. در هیچ جای آئیننامه چنین چیزی نیست. یعنی هر روز هیئت رئیسه دارد آئیننامه را نقض میکند، باید به این قسمی که خورده، پایبند باشد، ولی نیست و به نمایندگان اجازه میدهند که تذکر شفاهی بدهند. در مورد چی؟ در مورد هر چیزی که دلشان میخواهد و اینجا یکی از مواردی است که در 90% موارد هیچ ربطی به نماینده ندارد که از پشت تریبون گفته شود، ولی هیئت رئیسه این وقت را به نماینده میدهد، چون نماینده میخواهد از این وقت استفاده کند و از این حرفهایی که میزند، در حوزه انتخابیه خودش سود ببرد. بسیاری از اختلافاتی که بین دولت و مجلس ایجاد شد از همین تذکرات شفاهی آخر وقت بود که حرام آئیننامهای است، ولی هیئت رئیسه این وقت را داد و رسمی کرد. هر چه هم ما تذکر دادیم، فایده نداشت. من به یکی از نوّاب رئیس مجلس گفتم: «شما قسم خوردهاید، دارید قسمتان را میشکنید. هر روز که این کار را میکنید، قسم شکسته میشود. قسم شرعی خوردهاید، کفارهاش را چه میکنید؟» گفت: «یک گوسفند سر میبریم». عین جملهاش این است.
اینها همه حکایت از این دارد که تا مجلس تصمیم نگیرد بر خودش نظارت کند، نمیتواند بر دیگران نظارت کند و مجلس برای نظارت بر خودش به یک هیئت رئیسه با تقوا نیاز دارد که دچار این زد و بندها نشود، بنابراین انتخاب هیئت رئیسه مجلس در روند کاری مجلس تأثیر بهسزا و جدی دارد که انشاءالله باید ببینیم مجلس نهم چه میکند.
کوچکزاده: دیوان محاسبات باید بر بودجه خود مجلس نظارت داشته باشد. اتفاقاً یکی از وظایف کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس، دریافت گزارش عملکرد بودجه سالانه مجلس و بررسی آن و ارائه گزارش مکتوب آن در شهریورماه هر سال به کل مجلس است که در طی 8 سالی که بنده در مجلس بودهام، هیچ وقت این کار انجام نشد. بارها توسط بنده در مجلس هشتم و یکی دو بار هم توسط آقای رسایی تذکر داده شد که آقای هیئت رئیسه! شهریورماه شد. کو این گزارشی که کمیسیون برنامه و بودجه باید بدهد؟ جزو وظایف تصریح شده کمیسیون بودجه و محاسبات در مجلس است.
در اینجا اجازه بدهید دو تا مطلب را که موجب کند شدن تیغ نظارت میشود بگویم. به نظر من تشکیلات کافی برای نظارت وجود دارد. از همه مهمتر خود هیئت رئیسه مجلس است که اگر درست انجام وظیفه کند، جلوی بسیاری از کژیهای نمایندگان را میتواند بگیرد، به خاطر اینکه در بند 11 ماده 23 آئیننامه داخلی آمده: حفظ شأن و منزلت و اقتدار مجلس وظیفه هیئت رئیسه است. شأن و منزلت مجلس را حفظ کردن یعنی چه؟ اگر نمایندگانی با دستگاههای اجرایی زدوبند میکنند، شأن و منزلت نمایندگی را مخدوش نمیکنند؟
در شرایط امروز تمام دستگاههای اجرایی، از کمیته امداد گرفته تا وزارت نیرو و وزارت خارجه و... هر کدام یک نماینده و یک مدیرکل هم غیر از معاون پارلمانی در مجلس دارند که همیشه در اختیار نمایندگان هستند. حتی ایران خودرو که زیرمجموعه وزارت صنایع است، در مجلس چنین آدمی را دارد. بودن اینها برای اینکه مسائل و مشکلات عمومی مربوط به موکلین را رد و بدل و برایشان راهحل پیدا کنند، خوب است، اما من ادعا میکنم که بخش اصلی وظایف این نمایندگان دستگاههای اجرایی، دریافت درخواستهای شخصی نمایندگان و برآورده کردن آنها شده است. این درخواستهای شخصی از اینکه در حوزه انتخابیه بنده، در فلان اداره چه کسی مدیر بشود هست تا اینکه فلان ماشین را به من بدهید.
الان مثلاً از طرف یکی از نهادهای انتظامی یک نماینده در مجلس هست. در آنجا نمایندهای که مرتکب تخلف شده، میتواند جرایمش را به این نماینده نهاد انتظامی اعلام کند تا ابطال کند!! این چه جور رابطهای است؟ بنده معتقدم یکی از چیزهایی که باید صلاحیت نماینده را زیر سئوال ببرد این است که واقعاً بررسی شود که این آقا در رانندگی چقدر تخلف میکند؟ من با چشم خودم دیدهام نمایندگانی را که برگههای مفصل اخطاریه و جرائم رانندگیشان را آورده و دادهاند تا برود و در راهنمایی و رانندگی حذف شود! این چه رابطهای است؟
یکی دیگر از چیزهایی که تیغ نظارتی را کند میکند، تفاوت آشکاری است که بین مدیریت مجلس هفتم و مدیریت مجلس هشتم در دادن امتیازات مادی به نمایندگان و کارکنان و ابواب جمعی مجلس است. همه به این نکته اقرار میکنند. یعنی شما الان از افراد مختلف اعم از نماینده یا کارمند که هم در مجلس هفتم و هم در مجلس هشتم بودهاند بپرسید، فرق فاحشی بین این دو مدیریت در دادن امتیاز و حق و حقوق وجود دارد. اگر لازم شد، در شرایط مناسب، جزئیات امتیازاتی را که در مجلس هشتم به نمایندگان داده شده است، در رسانهها خواهم گفت.
وقتی یک نماینده علناً میبیند که هیئت رئیسه دارد از قانون تخلف میکند و جلوی او سکوت میکند... من میبینم که برای برخی از نمایندگان احراز میشود که مثلاً در فلان دعوا بین مجلس و دولت، برخی دارند منویات شخصی خود را اعمال میکنند. چرا؟ چون با دولت خرده حساب دارند. نماینده متوجه است، ولی به خاطر امکاناتی که از هیئت رئیسه دریافت میکند، با هیئت رئیسه همراهی میکند، نه با حق.
رسایی: در مجلس هشتم ایده طرح نظارت بر نمایندگان شروع شده بود که با موضع بسیار قاطعانه رهبری عملیاتی شد، ولی متأسفانه بیش از یک سال و نیم طول کشید و آخرین موارد اشکال شورای نگهبان در چند روز گذشته در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید. مهم این است آن چیزی که الان تصویب شده، تعبیری که رهبر انقلاب در مورد آن کردند این است که مجلس هشتم از آن مطالبهای که ما داشتیم، یک کارَکی را انجام داد. ایشان حتی اگر تعبیر «کاری» را هم به کار میبردند، باز خیلی بزرگ نبود، چه برسد به اینکه تعبیر به «کارَکی» کردند. میخواهم بگویم آن چیزی که الان در مجلس هشتم به عنوان طرح نظارت بر نمایندگان تصویب شده، اصلاً و ابداً مطالبه رهبری نیست.
بسیاری از شاخههای اصلی طرح نظارت در طول این یک سال و هشت ماه زده شد، شاخ و برگهای اصلی برداشته شدند، طرح نظارت فعلی یک شیر بییال و دم و اشکم است علتش هم این است که خود آقایان هیئت رئیسه رسماً میگفتند اگر بخواهیم تمام این موارد را در طرح نظارت بیاوریم، مجلس به آن رأی نمیدهد و آبروی ما میرود، چون رهبری این را مطالبه کردهاند. اتفاقاً یکی از اشکالات اصلی ما به مجلس هشتم همین بود که مجلس هشتم دارد شعار اصولگرایی میدهد، ولی در عمل پایبند نیست، بنابراین از قسمتهای مختلف طرح نظارت، پشت سر هم نکات اصلی برداشته و در کمیسیون مربوطه حذف میشدند تا این طرح رأی بیاورد و به اسم اینکه ما مطالبه رهبری را اجرا کردیم، عملیاتی بشود که این در حقیقت یک ظاهرسازی است.
البته طرح فعلی باید اجرا شود و بالاخره بهتر از هیچی است، بهتر از آن چیزی است که قبلاً نبود، ولی این مطالبه رهبری نیست و ما باید انشاءالله این را در مجلس پیگیری کنیم. این یکی از مهمترین آزمونهای مجلس نهم است که من از همین حالا دارم اعلام میکنم. این آزمون نشان میدهد که آیا حقیقتاً مجلس نهم میخواهد در مسیر اصولگرایی گام بردارد یا نه؟ یکی از مصوبات مهم دیگر که انشاءالله در مجلس نهم به ثمر برسد و ما در مجلس هشتم پیگیری کردیم، اما متأسفانه نتیجه نداشت، قضیه تعطیلات تابستانی است. هر جا که منفعت به ما میرسد، باید روی آن دست بگذاریم.
اگر نمایندگان این کار را کردند، معلوم میشود مجلس به دنبال تغییر است. باید از خودمان شروع کنیم. بعضی چیزها ظاهراً کوچک هستند، مثلاً در آئیننامه مجلس در حال حاضر مادهای وجود دارد مبنی بر اینکه نمایندگان مجلس یک ماه تعطیلات تابستانی دارند. مجلس در روزهای شنبه جلسه ندارد، پنجشنبه هم که تعطیل است. دوشنبه هم جلسه ندارد، ولی گفته میشود شنبه و دوشنبه برای پیگیری یکسری از وظایف نمایندگی است که بجا هم هست، چون اگر ما فقط در صحن علنی باشیم، نمیتوانیم بعضی از کارها را پیگیری کنیم. بالاخره مجلس نیاز به ارتباط با مردم دارد، نیاز به رفتن به وزارتخانهها و نهادها و جلسات مختلف دارد. علاوه بر این، هر سه هفتهای که مجلس جلسه دارد، یک هفته به عنوان پیگیری وظایف نمایندگی، کل جلسات علنی و کمیسیونهای مجلس تعطیل هستند، ولی با همه اینها در تابستان هم یک ماه تعطیلات تابستانی وجود دارد، یعنی اسمش این نیست که ما تعطیل هستیم تا برویم وظایف نمایندگیمان را پیگیری کنیم، تعطیلات تابستانی است، یعنی وقت من در اختیار خودم هست که بروم به تفریحات و کارهای شخصیام برسم.
قطعاً مجلس نهم اگر در ابتدای کار، این قانون تبعیضآمیز را که مثل حقوق مادامالعمر است، اصلاح نکند، در مسیر اصولگرایی حرکت نکرده است، چون نماینده مثل همه کارکنان دولت میتواند مرخصی روزانه، مرخصی ساعتی و مرخصی استعلاجی بگیرد. یک ماه تعطیلات تابستانی در نظام جمهوری اسلامی برای مسئولینی که به عنوان پیگیری مطالبات مردم به قدرت و جایگاههای مهم رسیدهاند، واقعاً تبعیض است. من هر وقت در مجلس این ماده را میبینم، یاد اوباما و کلینتون میافتم که مثلاً میگویند در مصاحبهای در تعطیلات تابستانی در مزرعه ییلاقیاش اینجور گفتند. این مال نظامهای بخور و بخواب است، نه مال نظام 500 هزار شهید داده و قطعاً فسادانگیز است.
البته بعضیها شاید از آن فرصت یک ماهه هم در راستای وظایف نمایندگیشان استفاده کنند، ولی در آئیننامه مجلس نباید چنین چیزی باشد، الان دو سه سال است که مجلس دارد در مورد کم کردن تعطیلات اقدام میکند. حتی وقتی دولت دو روز را تعطیل کرد، مجلس موضعگیری کرد. در یکی از همین سالها در مجلس میخواستیم به تعطیلات تابستانی برویم، یک مصوبه در مجلس گذراندیم که مجلس با یک روز تعطیلی که دولت میخواست اعلام کند، مخالفت کرد و در رسانهها بازتاب داشت. خود نمایندهها یک ماه رفتند تعطیلات تابستانی، ولی یک روز تعطیل را از طرف دولت نپذیرفتند. اگر تعطیلات بد است که واقعاً در نظامی که در برابر تحریمها و فشارها قرار گرفته، بد هم هست، ولی این برای مجلس آن نظام هم بد است. مصوباتی از این دست که بعد نظارتی دارند، یعنی نشان میدهند، که ما میخواهیم نظارت را اول از خودمان شروع کنیم، اگر اینها را مجلس نهم از همان ابتدا بتواند مطرح و تصویب کند که البته این تا حد زیادی به هیئت رئیسه و رئیس مجلس برمیگردد و به اینکه آنها چگونه این فرآیند را مدیریت کنند.
یکی از ایرادهای طرح نظارت فعلی این است که نظارت از درون است. این را همیشه گفتهاند که چاقو هیچوقت دسته خودش را که نمیبرد و واقعاً حرف درستی است. مثالی بزنم. الان وقتی به بعضی از کمیسیونهای مجلس نگاه میکنید، رئیس این کمیسیونها هیچ تناسبی با آن کمیسیون ندارند و همه معترفند که مثلاً آقای ایکس اصلاً به درد این کمیسیون نمیخورد. پس چرا میشود رئیس کمیسیون؟ چون بر اساس زدوبندهای درون کمیسیونی انتخاب میشود. طرح نظارتی که خود نمایندهها میخواهند بر خودشان نظارت کنند، چون یک نظارت از درون است، نتیجه نمیدهد. حتی در ساختار بدن انسان هم، بدن روی بدن نظارت نمیکند. وجدانی که خداوند در درون انسان قرار داده در اختیار خود انسان نیست.
هیچ جا نظارت از درون جواب نمیدهد. اتفاقاً شکلی که هم نظارت از درون به حساب میآید، هم نظارت از بیرون به حساب میآید و هم منطقی است، نظارت شورای نگهبان است بر کار نمایندگان مجلس. همانطور که الان بعد از ثبتنام، شورای نگهبان در رفتار کاندیداها ـ نه در قانونگذاریـ نظارت کرد و گفت این آقا صلاحیتش مسئله دارد یا این یکی صلاحیتش احراز نشده، چرا ما چنین حقی را برای شورای نگهبان قائل نباشیم که در طی 4 سال نمایندگی اگر بنده شرایط نمایندگی را از دست دادم، شورای نگهبان بتواند بیاید و روی این موضوع دست بگذارد. این، هم درون قوه است و هم نظارت از درون نیست که ما نمایندگان دچار زدوبندهای درون سازمانی با هم بشویم و من مراعات حال شما را بکنم و شما مراعات حال مرا بکنید. اگر نظارت در اختیار خود مجلس باشد، هیچوقت در مجلس شاهد چنین تصمیمی نخواهید بود، ولی اگر در جایی مثل شورای نگهبان بگذاریم، نتیجه خواهد داشت.
کوچکزاده: بنده و دوستان دیگر در طرح نظارت بر نمایندگان پیشنهادهایی داشتیم که مبتنی بر یکسری استدلالها بود. ما فکر میکنیم اگر مجلس در رأس امور است که هست، هیچ مجموعهای از داخل مجلس یعنی محاط نمیتواند بر محیط نظارت کند. از سوی دیگر رهبر انقلاب بحق میخواهند از سوی این مرکز نظارتی کشور بر آحاد نمایندگان خودش هم نظارتی صورت بگیرد. استدلالمان هم این است که حضرت سجاد(ع) در جایی میفرمایند: «المال الفتون»، یعنی مال فتنه است و انسان را منحرف میکند، پس باید این کار بشود.
ما استدلالمان این بوده و هست و بر این مبنا اگر بتوانیم، این طرح نظارت را اصلاح میکنیم و ارتقا میبخشیم. این مجموعهای که در رأس امور است، تنها از سوی ولیفقیه میتواند نظارت بشود. ولیفقیه هم امور و وظایف خود را در دستگاههای مختلف تقسیم کرده است. یکی از دستگاهها شورای نگهبان است. شورای نگهبان همین حالا در بحث نظارت تا موقع نامزدی و شرکت در رقابتهای انتخاباتی، نماینده را رصد میکند. اطلاعات او را از دستگاههای چهارگانه میگیرد و با اطلاعاتی که خودش دارد و به هر حال به این نتیجه میرسد که فرد «الف» صلاحیت دارد و فرد «ب» صلاحیت ندارد. ما معتقدیم باید سازوکار از درون مجلس و با همراهی شورای نگهبان صورت بگیرد، چون مشروعیت نظارت از اینجا ناشی میشود، چون ولایت باید در آن باشد.
نظارت باید به نحوی باشد که مجموعهای با دخالت شورای نگهبان تشکیل شود، یعنی نظارت شورای نگهبان که تا قبل از انتخاب شدن هست، پس از آن هم استمرار پیدا کند و اگر خلاف یک نماینده مسجّل شد، نوع و میزان مجازات را میتوان به کمیتهای در مجلس ارجاع داد و در این قضیه مشکلی نیست. در وضعیت فعلی چیزی که پیشبینی شده این خطر را دارد و همین حالا هم میبینیم که در بسیاری از تصمیمگیریها، تمایلات حزبی و سیاسی و حبّ و بغضهای فردی دخالت دارد. روی ترکیب افراد در کمیسیونهای تخصصی مجلس یا در هیئت رئیسه کمیسیونها یک پژوهش مختصری بکنید، ببینید آیا این افراد با توجه به تخصصشان در کمیسیونها جایگیری شدهاند یا لابیها و زدو بندهای منطقهای و قومی تأثیر داشته است؟ من میگویم به همین دلیل، آن مجموعهای که در طرح نظارت دیده شده است هم میتواند تحت تأثیر لابیها قرار بگیرد و در جایی تخلف نمایندهای را ندیده بگیرد و تخلف واقع نشدهای را خدای نکرده برای نمایندهای گزارش کند. این دغدغه را اگر شورای نگهبان که نمایندگی از طرف ولایت دارد، بر عهده بگیرد، قابل برطرف شدن است.
رسایی: در طرح نظارت مقصود ما غیبت و این چیزها نیست. یک نماینده یک حقوقی دارد و یک درآمدی. الان حقوق ما 2 میلیون تومان است، درآمدمان چقدر است؟ بستگی دارد. درآمد غیر از حقوق است. درآمد گاهی اوقات میتواند به شکلهایی باشد که وجاهت قانونی داشته باشد، مثل همین کاهش تعرفه خودرو. طرف میگوید خودروهای داخلی که به درد نمیخورند، باید بگذاریم خودروهای خارجی بیایند توی خیابانها، بین کارخانههای ما و ماشینهای خارجی رقابت ایجاد شود تا ارتقا پیدا کند. این در ظاهر خیلی حرف قشنگی است، ولی در باطن و پشتش، واردکننده با آن آدم بسته.
میآیید در مجلس صحبت میکنید، مذاکره میکنید، نمایندهها را قانع میکنید، طرح میآورید، کاهش تعرفه خودرو تصویب میشود و در یک دکمه زدن ما 25 میلیارد تومان در یک قلم واردات نصیب یک واردکننده میشود و او هم خیلی راحت یک میلیارد تومان به شما میدهد!